نقاشی دیدار مجنون با سلیم در بیابان

بازدید: 2294 بازدید
نقاشی دیدار مجنون با سلیم در بیابان

نقاشی دیدار مجنون با سلیم در بیابان توسط استاد نامی نگارگری مکتب هرات، کمال الدین بهزاد نقاش مینیاتوریست ایرانی نگارگری شده و هم‌اکنون در کتابخانۀ بریتانیا قرار دارد. استاد بهزاد این مینیاتور پُرمعنی را بر اساس حکایت «آمدن سلیم خال مجنون به دیدار او» در داستان «لیلی و مجنون» از «خمسۀ نظامی» انتخاب و تصویرگری کرده است و با شیوه‌ای ماهرانه در پردازش عناصر داستان، به خوبی توانسته تا مفهوم عرفانی این داستان که همان «مقام خلوت و فقر» است را نگارگری کند. در این اثر، بهزاد برای بیان ویژگی‌های این مقام عرفانی، از به کار بردن جزئیات دوری کرده و فقط کلیات را مصوّر کرده است.

دیدار مجنون آواره با سلیم عامری در بیابان

در آن زمان که مجنون در بیابان آواره بود، سلیم عامری به نزد وی رفت. دید که مجنون از انسان‌ها بریده و حیوانات وحشی گرد او را گرفته‌اند. مجنون وقتی او را شناخت، به پیش خود خواندش و به زانو در کنار هم نشستند. چون سلیم مجنون را آواره و بی‌لباس و خوراک دید، با اصرار لباس خود را به او داد و سفرۀ طعامی برایش گشود؛ اما مجنون یک لقمه هم از آن سفره نخورد و هرچه از سفره برمی‌داشت به جانوران می‌داد. سلیم از او پرسید که آخر تو شب و روز چه می‌خوری؟ مجنون گفت که از خوراک بریده‌ام و هر خوراکی گلوی مرا می‌آزارد. با همۀ نزاری، از خوردن بی‌نیاز شده‌ام. وقتی به گوزن یا شیر خوراک می‌دهم، با خوردن آنها، خود نیز سیر می‌شوم. چون سلیم مجنون را در آن حال دید گفت:

کز خوردن دانه‌های ایام
بس مرغ که اوفتاد در دام

آن را که هوای دانه بیش است
رنج و خطر زمانه بیش است

هر کو چو تو قانع گیاه است
در عالم خویش پادشاه است
(نظامی گنجوی، لیلی و مجنون)

نقاشی لیلی و مجنون در بیابان به همراه حیوانات
نقاشی لیلی و مجنون در بیابان به همراه حیوانات، 1590 میلادی
نقاشی دیدار سلیم با لیلی و مجنون در بیابان
نقاشی دیدار سلیم با لیلی و مجنون در بیابان، منبع: مجموعۀ خوش‌آمدگویی: WellcomeCollection

بیان مقام خلوت و فقر در نقاشی دیدار مجنون با سلیم

استاد کمال الدین بهزاد این حکایت (لیلی و مجنون، اثر نظامی) دیدار مجنون با سلیم را به تصویر کشیده و آن را محملی برای بیان «مقام خلوت و فقر» قرار داده است. او در نهایت آگاهی و دقت با انتخاب ابیاتی از آن منظومه (نظامی، لیلی و مجنون)، به این مقام اشاره‌هایی زیبا دارد. وی با ترکیبی ساده مجنون را در بیابانی خلوت و خالی از علف و گیاه و آسمانی تهی و بی ابر نشان می‌دهد. این قسمت‌ها که بیشترین سطح تصویر را اشغال کرده، چنان است که گویا هیچ انسانی تاب و تحمل این وادی را ندارد و هیچ بارانی از آسمان بر این بیابان خشک نمی‌بارد.

خوشنویسی اشعار لیلی و مجنون
خوشنویسی اشعار لیلی و مجنون، قرن 18 میلادی

توجه کمال الدین بهزاد به سادگی و بی‌پیرایگی در نقاشی دیدار مجنون با سلیم

کمال الدین بهزاد در این اثر، خلوت و فقر را علاوه بر ترکیب‌بندی ساده، با قناعت در رنگ و بافت نگاره بیان کرده است؛ چنانکه این نگاره با سادگی و بی‌پیرایگی بسیار، گویای مقام فقر است. قناعتی که مجنون در این وادی با آن آرام یافته مصداق این گفته است از عبدالکریم بن هوازن قشیری در رسالۀ قشیریه: «قناعت آرام دل بُوَد به وقت نایافتنِ آنچه دوست داری.»

نقاشی دیدار مجنون با سلیم در بیابان
نقاشی رنگ روغن دیدار لیلی و مجنون، اواسط قرن 18 میلادی، ایران، شیراز

رسیدن مجنون به آب حیات با گذشتن از وادی پهناور خلوت و فقر

در نقاشی دیدار مجنون با سلیم اثر کمال الدین بهزاد، جهت حرکت مجنون از چپ به راست است؛ گویی که این وادی بسیار گسترده و فراخ است. مجنون با گذشتن از این وادی پهناور، به آب حیات رسیده است، آبی که از درون چشمه‌ای جوشیده و گل و ریحان به صحرا آورده است. ترکیب‌بندی این اثر بیننده را در نگاه اول متوجه رابطۀ سلیم با مجنون می‌کند.

نقاشی لیلی و مجنون در مسجد
نقاشی لیلی و مجنون در مسجد، اوایل قرن 15 میلادی، خطاط: جعفر بایسنقری

نقش جانوران و وحوش در نقاشی دیدار مجنون با سلیم

اگرچه محور داستان، مجنون و صحبتش با سلیم عامری است؛ بیشتر فضا در اختیار جانورانی است که در اطراف مجنون پراکنده‌اند. خصوصاً شیر، که تقریباً بر روی محور طلایی صفحه قرار گرفته و با چشمانی خیره به بیننده می‌نگرد و بیش از مجنون و سلیم خودنمایی می‌کند. با چنین تأکیدی که در نگاره می‌بینیم، مسلم است که این وحوش صرفاً برای تزیین اثر نیستند و نقش مهمی در بیان و القای معنی دارند. یک دسته از این حیوانات وحشی در فرهنگ ما با صفات مکار (روباه) یا قوی و درنده (شیر و پلنگ) شناخته می‌شوند و دسته‌ای دیگر با صفات زیبا و معصوم (آهو) یا ترسو و تیزرو (خرگوش).

نقاشی دیدار مجنون با سلیم در بیابان
نقاشی مجنون در بیابان با حاشیه، قرن 16 میلادی

رفع گرسنگی معنوی مجنون با غذا دادن به حیوانات اطراف خود

مطابق اشعار این حکایت و نگاره (نقاشی دیدار مجنون با سلیم در بیابان)، مجنون غذای خود را به حیوانات اطراف خود می‌دهد و همه را راضی می‌کند. در نتیجه، محیطی امن پدید می‌آورد که در آن، نه آهو و خرگوش، گل و گیاه را می‌خورند و نه شیر و پلنگ، آهو و خرگوش را. مجنون بدین طریق اصل گرسنگی خود را که گرسنگی معنوی است، رفع می‌کند و سیر می‌شود:

اما نگذارم از خورش دست
گر من نخورم خورنده‌ای هست

خوردی که خورد گوزن یا شیر
ایشان خایند و من شوم سیر

نقاشی دیدار مجنون با سلیم در بیابان
اشعار حکایت لیلی و مجنون نظامی به خط جعفر بایسنقری، اوایل قرن 15 میلادی

تمثیل تسلط بر نفس اماره و گذشتن از نیرنگ‌ها در نقاشی دیدار مجنون با سلیم

هر یک از جانوران در این اثر (هم اشعار و هم نگاره) نشان از صفتی انسانی است: آهوان نشانۀ زیبایی و عشق و محبت‌اند و در این تصویر دو به دو در کنار یکدیگر نشان داده شده‌اند؛ خرگوش نشانۀ صفت ترس انسان است و شیر نماد قدرت. نگاه آرام و خاضعانۀ شیر به بیننده شاید مبین استحکام رأی مجنون باشد که مهمترین نتیجۀ این داستان است؛ و پلنگِ در حال حمله، نماد استواری و دلیری مجنون در وادی‌های سلوک است. روباه نشان عقل معاش، با دُمی آویزان دست از نیرنگ برداشته است و بچه‌هایش نیز به بازی مشغول‌اند و از آنها نیز خطری احساس نمی‌شود. شاید اینها تمثیل تسلط بر نفس اماره و گذشتن از نیرنگ‌ها و ترفندها برای بقا در دنیای دنی باشد.

نقاشی مجنون در بیابان
نقاشی مجنون در بیابان، نیمۀ دوم قرن 16 میلادی

رسیدن مجنون به مرتبۀ نفس مطمئنه بعد از دیدار با سلیم

در این نگاره هیچ اثری از طعام یا لباسی که سلیم برای مجنون آورده است نیست؛ گویی هنرمند (کمال الدین بهزاد) قصد روایت نداشته و از اجزا پرهیز کرده و بیان خود را بر جلوه‌های پُرمعناتر متمرکز ساخته است. سلیم نشانۀ نفس لوامه است: او مجنون را سرزنش می‌کند و از راهی که ناگزیر به فنا می‌رسد باز می‌دارد. نفس لوامه که در بدایت سلوک سالک را به سبب خطاهایش سرزنش می‌کند و او را پیش می‌برد، در منازل بعدی دیگر به کار او نمی‌آید. وقتی سالک به مرتبۀ نفس مطمئنه برسد، از نفس لوامه بی‌نیاز می‌شود. مجنون مثال سالکی است که بدین مرتبه رسیده و به نور الهی واصل شده است.

شاهدانی که از حقیقت حال مجنون بی‌خبرند و از حیرت کار او انگشت به دهان برده‌اند، در وادی فقر و قناعت جایی ندارند. از این رو، نقاش (کمال الدین بهزاد) آنان را بیرون از این وادی تصویر کرده است.

منبع متن:
1. یادنامۀ کمال الدین بهزاد، اثر عبدالمجید حسینی راد، تهران: انتشارات فرهنگستان هنر، 1382.