
استاد کمال الدین بهزاد نقاش مینیاتوریست ایرانی در مکتب هرات پرورش یافت ولی با توانایی شگرفی که در ترکیببندی، هماهنگی رنگها و توازن شکلها داشت، باعث و بانی تحولی مهم در سنت نقاشی ایرانی شد. او به مدد خطوط شکلسازِ قوی و پویا، پیکرههای یکنواخت و بیحالت در نقاشی پیشین را به حرکت درآورد. طبیعت و معماری را به مکان فعل و عمل آدمها بدل کرد؛ و در این محیط، برای هر پیکر جایی مناسب در نظر گرفت. بهزاد با بهرهگیری از تأثیرات متقابل رنگها، بخشهای مختلف تصویر را با هم مرتبط ساخت. بدینسان، او توانست میان آدمها، اشیا، و محیط ارتباطی منطقی برقرار کند که دستآوردی تازه در نقاشی ایرانی بود.
نام نگاره: سماع صوفیان
نگارگر: منسوب به کمال الدین بهزاد
تاریخ ایجاد: 1480 میلادی
منبع: ورقی از دیوان حافظ
محل نگهداری: موزۀ متروپولیتن نیویورک
فهرست عناوین این نوشته:
کمال الدین بهزاد هنرمندی نوآور و چیرهدست
استاد کمال الدین بهزاد، نگارگر ایرانی در حدود سال 1460 میلادی (865 قمری) به دنیا آمد و در سال 1535 میلادی (942 قمری) درگذشت. وی هنرمندی نوآور و چیرهدست بود که راهی تازه در عرصۀ نگارگری ایرانی گشود و تأثیری وسیع بر کار نقاشان بعدی در ایران، هند، ترکیه، و آسیای میانه گذاشت. کمال الدین بهزاد در زمان اقامت در هرات و تبریز به پرورش شاگردان برجستهای چون قاسمعلی، شیخ زاده، و میرمصوّر همت گماشت. بهزاد در تبریز درگذشت و در جنب مقبرۀ شیخ کمال الدین خجندی به خاک سپرده شد. او بزرگترین و مشهورترین نقاش مینیاتورساز ایرانی بود که تحولی شگرف در نقاشی ایرانی به وجود آورد. همچنین میتوان از وی به عنوان ماهرترین نقاش مینیاتوریست ایرانی نام برد که مینیاتورهای درخور توجهی را ایجاد کرد.

یتیم شدن کمال الدین بهزاد در کودکی
گویا کمال الدین بهزاد در کودکی یتیم شد. روحالله میرک در هرات سرپرستیاش را بر عهده گرفت و به او فن نقاشی آموخت. همچنین از پیر سید احمد تبریزی نیز به عنوان استاد وی نام بردهاند. بهزاد در محفل میرعلیشیر نوایی و به تشویق و حمایت او پرورش فکری و هنری یافت. سپس به خدمت سلطان حسین بایقرا درآمد. پس از استیلای ازبکان بر هرات، مدتی در این شهر باقی ماند و به فعالیت خود در دربار جدید ادامه داد. بعدها به تبریز رفت و در دربار شاه اسماعیل اول صفوی به سرپرستی کتابخانه و کارگاه هنری منصوب شد. احتمالاً این سِمَت را تا اوایل سلطنت شاه تهماسب اول نیز بر عهده داشت.

شمار آثار راستین کمال الدین بهزاد
نقاشیهای بسیاری را به کمال الدین بهزاد منسوب کردهاند؛ ولی عقیدۀ رایج بر آن است که فقط 32 تصویر را میتوان از آثار راستین او به شمار آورد. البته این آثار فقط بر 10 سال از دوران طولانی فعالیت هنریاش گواهی میدهند. همۀ کارشناسان، شش نگارۀ نسخۀ بوستان سعدی موجود در دارالکتب قاهره را جزو مهمترین آثارش محسوب میکنند؛ اگرچه فقط چهار تا از آنها مرقوم هستند. در دو نسخۀ خمسۀ نظامی موجود در کتابخانۀ بریتانیا نیز هجده اثر بهزاد را میتوان تشخیص داد.
توجه بهزاد به جلوههای زندگی واقعی
تفسیر واقعگرایانه از رویدادهای داستان و توجه به جلوههای زندگی واقعی، وجه دیگری از نوآوریهای کمال الدین بهزاد بود. او در تجسم محیط و زندگی و کار مردم، گاه تیزبینی بسیار از خود نشان میداد. با این حال بهزاد هیچگاه برداشت معنوی از مضمون داستان را فدای توصیف وقایع عادی نمیکرد. از سوی دیگر، او برای تجسم دنیای واقعی روشی مبتنی بر اصول زیباییشناسی نگارگری ایرانی را برگزیده بود و از این رو واقعگرایی او ماهیتاً با طبیعتگرایی اروپایی تفاوت داشت.
احساس و تعقل در مینیاتورهای بهزاد
در نقاشی و مینیاتورهای کمال الدین بهزاد، احساس و تعقل به طرزی ظریف و هنرمندانه متعادل شدهاند. در حقیقت، نحوۀ نگرش او به انسان با شیوۀ کاربست رنگ و خط، و به طور کلی با چگونگی انتظام ساختار آثارش انطباق کامل دارند. این محتوای انسانگرایانه و قالب ملازم با آن، در تاریخ نقاشی ایرانی بیسابقه است. بهزاد مکتبی جدید پدید میآورد؛ ولی به نظر میرسد که شاگردانش کمتر دنبالۀ نوآوریهای او را میگیرند و بیشتر به اسلوب استادانهاش جلب میشوند. با این حال، خط پیوستهای را از مکتب او تا مکتب اصفهان میتوان تشخیص داد.
دلیل متمایز بودن بهزاد از نقاشان دیگر
شیوۀ به کار بردن رنگهای گوناگون و درخشان تصویرها از حساسیت عمیق بهزاد نسبت به رنگها حکایت میکند. از این تصویرها چنین برمیآید که بهزاد بیشتر به رنگهای به اصطلاح سرد (مایههای گوناگون سبز و آبی) تمایل داشته، اما در همه جا با قرار دادن رنگهای گرم (به خصوص نارنجی تند) در کنار آنها، به آنها تعادل بخشیده است. تناسب یک یک اجزای هر تصویر با مجموعۀ آن تصویر شگفت انگیز است. شاخههای پُر شکوفه و نقش کاشیها و فرشهای پُر زیورِ زمینۀ تصویرها، نمودار ذوق تزیینی و ظرافت بیحساب بهزاد است. اما بیش از هر چیز، واقعبینی اوست که کارهایش را از آثار نقاشان پیش از او متمایز ساخته است. این واقعبینی به خصوص در تصویرهایی به چشم میخورد که صرفاً جنبۀ درباری ندارند و نشان دهندۀ زندگی عادی و مردم معمولیاند.

در آثار کمال الدین بهزاد نقاش مینیاتوریست ایرانی صورت آدمها به صورتهای عروسکوار و یکنواخت نقاشیهای پیش از او شبیه نیست. بلکه هر صورتی نمودار شخصیتی است و حرکت و زندگی در آن دیده میشود. حتی آدمها در تصاویر او زمانی که در حال استراحتاند نیز شکل و حالاتی طبیعی دارند.
گسترش سبک بهزاد در تبریز و هرات و هندوستان
نفوذ کمال الدین بهزاد نقاش معروف دورۀ صفویه بیش از هر چیز در کار شاگردان او دیده میشود. برخی از شاگردانش مانند: قاسم علی و آقا میرک، در کار خود بیش و کم به پای استاد رسیدند. با آنکه در زمان صفویه سبک مینیاتورسازی بار دیگر دچار تحول شد، نزدیک نیم قرن پس از بهزاد، نفوذ او در کار نقاشان به چشم میخورد. نقاشان هراتی سبک بهزاد را به بخارا بردند و آن را در دربار خاندان «شیبانی» پرورش دادند. کتابی به نام «مهر و مشتری» که در سال 929 هجری قمری در بخارا استنساخ شده، نمودار آن است که سبک بهزاد در بخارا بهتر از تبریز حفظ شده است. مهاجرت برخی از نقاشان، سبب گسترش سبک بهزاد در هندوستان نیز گردید.
اثری عمیق کارهای بهزاد در دیگر هنرمندان
چون نیک بنگریم، توجه حاصل میکنیم که کارهای کمال الدین بهزاد اثری عمیق در دیگر هنرمندان داشته است و نه تنها از حیث ابداعات هنری اهمیت دارد، بلکه از جهت تأثیرات آن در تحولات نقاشی ایرانی واجد ارج بسیار است. به دیگر سخن، مجالس و پردههای نقاشی وی، مجلای ظهور ابداعات در عالم نقاشی ایرانی است. همچنین میتوان گفت که بهزاد افقهای جدیدی فراروی هنرمندان دیگر گشوده و به تعبیر خواجۀ شیراز، طرحی نو درافکنده است.
محافل اُنس بهزاد و عبدالرحمان جامی
کمال الدین بهزاد در محافل و مجالس اُنس، که با حضور شاعر بزرگ و شارح حکمت معنوی، عبدالرحمان جامی، و امیر علیشیر نوایی و سایر ادیبان آن عصرتشکیل میشد، حضور مییافته و توجه خاصی به درک و ذوقیات داشته است. وی با ذوق سرشار و فهم منوّر خود، توصیفات برخی از اشعار فارسی را ترسیم کرده است. بهزاد در مقام شاخصترین استاد مکتب هرات از جهات متعدد در ایجاد و تکمیل آن، منشأ اثر بوده است. وی سبک اولیۀ هرات را، که در زمان شاهرخ و فرزندش، بایسنقر، پا گرفته بود، به اوج آن نزدیک کرد.

دربارۀ مینیاتور بالا:
این مینیاتور از مجموع سیزده مینیاتوری است که در نسخۀ پنجگنج امیرخسرو دهلوی قرار دارند و در سال 1485 میلادی (890 هجری) نگارگری و کتابت گردیدهاند. این سیزده اثر را به کمال الدین بهزاد منسوب کردهاند و بدون شک در هرات تصویرگری شدهاند.
دادن لقب مانی ثانی به کمال الدین بهزاد
استاد کمال الدین بهزاد شیوۀ نقاشی را به طبیعت و زندگانی مردم زمانۀ خویش نزدیک ساخت و این کار نیز برای اولین بار در نگارگری ایران رخ داده بود، زیرا تا قبل از آن همیشه موضوعات یا صحنههایی از دربار، جنگها و شاهنامه و غیره بود. او در نگارگری، شبیهسازی را که تا آن عهد رایج نبود مرسوم ساخت و تصاویر اشخاص را چنان به تصویر کشید که گویی حیات دارند. به همین دلیل برخی از نویسندگان و منتقدین قدیم، به او لقب «مانی ثانی» داده بودند که تا آن زمان در هنر ایران در وصف کسی به کار برده نشده بود. استاد بهزاد اولین نگارگر ایرانی بود که آثار خود را امضا میکرد و از این زمان به بعد نگارگران و هنرمندان به امضاء آثار خود پرداختند.

نشان دادن تأثیر متقابل محیط و انسان در آثار بهزاد
در هنر و آثار کمال الدین بهزاد نقاش مینیاتوریست ایرانی انسان محور اصلی است و خصائص بارز هنر او در چگونگی نمایاندن پیکر انسان است. او راهها و روشهای جدیدی را کاوید تا انسان را در حال حرکت به نمایش درآورد و به واسطۀ خطهای اطراف اندام، حالات و نسبتهای واقعی پیکر انسان را نشان داد. وی مردم عهد خویش را در حالت زندگی عادی و عمومیشان به تصویر کشید و بدین صورت تأثیر متقابل محیط و انسان در یکدیگر را نشان داد. چنین است که نوعی رئالیسم را در کارهای او با نشان دادن صحنههای عادی مانند: استحمام، ساختن بنا، موعظه و غیره میبینیم. بهزاد در ترکیب رنگ و هماهنگی آنها با هم، استادی بینظیر بود و به خصوص در کشیدن بناها و منظرهها، به حد اعجاز رسیده بود. کمال الدین بهزاد عمر زیادی کرد (نزدیک به یکصد سال) و تعداد زیادی از نقاشیهای دو قرن نهم و دهم که غالباً از دراویش ایران و صحنههایی از زندگی ایرانیان است، منسوب به وی میباشد.
بهزاد رنگ را در نقاشی ایران دگرگون ساخت
بهزاد اولین نگارگر ایرانی بود که از رنگ آبی، سبز، قهوهای، زرد، و آجری به صورت سطوحی گسترده استفاده کرد. در طرحهای زیبای او، به کار بردن رنگ آبی و سبز، بیشتر از دیگر رنگها است. سطوحی متنوع از رنگهای قهوهای روشن و زرد و آجری، به صورت زمینه، در آثارش یافت میشود. او ظاهراً به آسمان طلایی گذشتگان علاقهمند بوده ولی فرم سنتی ابر را که همیشه به همراه آن در نگارگریهای گذشته وجود داشته، حذف کرده است. در ظرف یک دهه او رنگ را در نقاشی ایران به طور کلی دگرگون ساخت.
شهرت کمال الدین بهزاد در ایران
ما کمتر نگارگری را در تاریخ ایران داشتهایم که این همه نوآوری و ابداع فردی داشته باشد و بتواند تا حدود هشتاد سال، تاریخ نگارگری ایران را تحت تأثیر خود قرار دهد. چنانچه حتی شهرت استاد کمال الدین بهزاد تا زمان شاه تهماسب، هنوز پا بر جا بود و آثاری به امضای او دیده میشود. اما این آثار قدری خشکتر از کارهای اولیۀ او میباشند و احتمالاً کار شاگردان او بوده که تحت نظارت وی صورت گرفتهاند. وی به تنهایی در تاریخ هنر ایران، یک پارادایم محسوب میشود و نگارگری بیمانند و بیهمتا در ایران است.
بزرگی و عظمت بهزاد و مکتب او
بزرگی و عظمت بهزاد و مکتب او در آن است که ترکیببندیهای او در دوران زندگیاش، از سوی سایر هنرمندان بی چون و چرا پذیرفته و از آنها طبعیت شد و به صورت اصولی خدشهناپذیر، سایر هنرمندان دیگر ایرانی و غیر ایرانی آنها را پذیرفتند. غالب نگارگران مشهور آن عهد، با او همآواز شدند و مکتب نوین هرات را انتخاب نموده و از آن پیروی کردند. این مکتب خوشایند تا هشتاد سال دوام داشت و مورد توجه بود. در این مکتب بود که: سلطانعلی شوشتری، استاد مظفرعلی، جلالالدین میرک اصفهانی، میرزاعلی، مانی شیرازی، خواجه عبدالصمد زرّین قلم، میرمصوّر، میر سیدعلی مصوّر، صادقیبیگ، علی هجرانی، میر زینالعابدین، خلیفه محمد حیوه، درویش محمد، ابراهیم تبریزی، درویش حسین نقاش، فرخ بیک، استاد یوسف، خواجه عبدالعزیز، خواجه عبدالوهاب، خواجه عبدالرزاق، استاد شاه مظفر خراسانی، استاد شاهقلی، محمد قدیمی، کمالالدین حسینی، میر عبدالصمد عطایی کاشی، استادحسینعلی، قاسمعلی، خواجه محمد نقاش، ذهنی یزدی، ملک قاسم نقاش، محمدحسین صبوری تبریزی، شیخ زاده، محمد هروی، پیری نقاش اصفهانی، نقدی بیک کوسه و عبدالجبار استرآبادی پرورش یافتند و در دارالسلطنۀ قزوین و سایر شهرها، این مکتب هنری را رواج دادند.
خصوصیات مهم مینیاتورهای بهزاد
1. در هنر بهزاد انسان نقش اصلی را ایفا میکند.
2. انسان مورد نظر بهزاد، انسان در حال حرکت و انجام عمل است، انسان پویا نه ساکن.
3. نشان دادن وضعیت مردم در ابعاد گوناگون و اهمیت دادن به عمل انسانها، مانند: کارگرانی که کاخی را بنا میکنند، فقیهانی که در حال مباحثه هستند، غلامی که حوله به دست ایستاده تا پای خواجهاش را خشک کند، خدمتکارانی که وسایل ضیافت امیر را تدارک میبینند و… از نمونههای بارز توجه استاد بهزاد به شیوۀ عادی زندگی مردم در مینیاتورهای خود میباشند.
4. ابداع موضوعات تازه و ارایۀ ارزشهای والای انسانی.
5. آثار کمال الدین بهزاد دارای روح رنگآمیزی است، بدعت در رنگهای تازه و درخشان و ترکیب این رنگها و به کار بردن سایههایی که قبلاً در نگارهها سابقه نداشته است، از مشخصات نقاشی بهزاد است. به کار بردن طلا و نقره، رنگهای مورد توجه بهزاد را جلوۀ بیشتری داده است. همچنین ثبات رنگهایی که این استاد به کار برده، حیرتآور است.
6. نمایاندن حالان روحی اشخاص ضمن تصویر قیافههای آنها؛ قیافههایی که بهزاد تصویر کرده است، حالات روحی اشخاص اعم از غم و اندوه و یا نشاط و سرزندگی و غرور هویدا است و این مشخصه، قدم بزرگی است که این استاد در راه تکامل هنر نقاشی ایرانی برداشته است.
7. در حقیقت شخصیت بزرگ بهزاد و قدرت بیمانند او، موجب شد که نگارگری ایرانی از حدود و قیودی که نساخ و کاتبان در زمان قدیم برای تصویرسازان تعیین میکردند، به در آیند. بهزاد با برگزیدن موضوعات کاملاً تازه، نقاشی را از قیود (بندهای) کتابت آزاد کرد.
فقر و تهیدستی بهزاد در پیری و رنجوری
دربارۀ سرانجام بهزاد و روزهای آخر عمر هنرمند نقل قولها بسیار است، جان کلام آنکه: استاد چون خود دیگر به دلیل پیری و رنجوری توان آفریدن نقشی را نداشت، اوقات خویش را به تعلیم شاگردان میگذراند و به همین دلیل نیز گوشهنینی اختیار کرده بود و شگفتا که کمال الدین بهزاد با آن همه نام و آوازه، با آن همه تلاش و سهم در تعالی هنر زمانهاش، سرانجام دوران کهولت را میبایست در ستیز با فقر و تهیدستی بگذراند و حتی ناگزیر باشد که در نامهای به شاه صفوی، تهماسب اول، برای گذران زندگی دست نیاز دراز کند. همان شاهان و امیرانی که در دورۀ صفویه جوانیش را، شادابی و هنرش را در ربوده بودند و چون به ناتوانی و پیری رسید، حتی از انداخت گوشهچشمی به او خودداری کردند. آیا این فرجام نیز شاهدی دیگر بر استواری ایمان و اعتقاد او به هنرش نیست که به همه عمر با آن همه امکانات، مالی نمیاندوزد، هنرش را به بهانۀ زر اندوختن نمیفروشد، قناعت پیشه میکند تا مگر بتواند حرمت هنرش را پاس دارد؟
مرگ بهزاد، آبروی هنر مینیاتور ایران
کمال الدین بهزاد نقاش مینیاتوریست ایرانی سرانجام بعد از سپری کردن عمری نسبتاً طولانی، دیده از دنیا بر میکند. «قاضی احمد» باور دارد که چون او در هرات بمُرد، جنازهاش را به حوالی کوه مختار بردند و به خاک سپردند. در مقابل «محمد بن سلیمان هراتی» مرگش را در تاریخ 942 هجری قمری در تبریز دانسته و مینویسد که او را در آرامگاه شیخ کمال خجندی به خاک سپردند. مرگ استاد در هرات یا تبریز به گمان ما چندان تفاوتی ندارد، چراکه کمال الدین بهزاد، حیثیت و آبروی هنر مینیاتور ایران است و بس.
برترین آثار استاد کمال الدین بهزاد
استاد کمال الدین بهزاد در مدت فعالیت هنری خود (به خصوص در دورۀ صفویه) توانست نقاشیها و مینیاتورهای بسیاری را به تصویر درآورد که برخی از آنها را باید در زمرۀ بنیادیترین مینیاتورهای ایرانی به شمار آورد، زیراکه در نقاشی ایرانی تحولی عظیم به وجود آوردند و تعداد بسیار زیادی از هنرمندان به تقلید از سبک نگارگری وی در آنها پرداختند. استاد بهزاد در بیشتر موارد مینیاتورهای خود را مرقوم میساخت اما با این حال کم نیستند آثاری که به وی منسوب هستند و البته به نام ایشان مرقوم نشدهاند. در زیر به برخی از آثار مشهور وی که در سایت قرار داده شدهاند اشاره میکنیم.
نقاشی ساختن کاخ خورنق
از مجموعۀ خمسۀ نظامی موجود در موزۀ بریتانیا، میتوان به نقاشی موسوم به «بنای کاخ خورنق» اشاره کرد که یکی از شاهکارهای کمال الدین بهزاد است. در نقاشی ساختن کاخ خورنق اثر استاد بهزاد صحنهای از کار روزمره مشاهده میشود که سرشار از حرکت است. نکاتی که در این تصویر جالب توجه است این است که: بهزاد گروهی از کارگران را که هر کدام مشغول ساختن کاخ هستند در وضعیتهای مختلف نشان داده است. در پایین نقاشی سه نفر کارگر در حالی که مشغول حمل بار هستند به سمت جلو در حرکتند. در وسط نقاشی، دو فرد لخت که زنبههایی بر دوش دارند، با سرت ولی در جهت عکس در حرکت هستند و این سرعت زیاد که در نگاه اول به خوبی لمس میشود، در سایر قسمتها کم و بیش به چشم میخورد و این حرکت در پیوند با شعر بالای نقاشی است:
در شبانروز از شتاب و درنگ
چون عروسان درآمد به سه رنگ

از سوی دیگر، بهزاد با استفاده از تضاد رنگها و گرمی و سردی آنها، موفق به القای این حرکتهای سریع گردیده است: فردی سفید پوست که زنبههای بالای سر دارد و در پشت سر او، فردی سیاه با زنبهای خالی زیر بغل قرار دارد.
نگارۀ یوسف و زلیخا از بوستان سعدی
نگاره یوسف و زلیخا از بوستان سعدی یکی از برترین آثار استاد بیهمتای مینیاتور ایرانی، کمال الدین بهزاد است که آن را در حدود سال 893 هجری قمری برای نسخهای از کتاب بوستان سعدی نگارگری کرده است. استاد بهزاد در این نگاره با بهرهگیری از روند حرکتی گریز یوسف از زلیخا، توانسته است اثری عالی و استادانه خلق کند. در واقع بهزاد در زمرۀ اولین نگارگرانی در ایران است که توانست حرکت را در نقاشی ایجاد و تصویرگری کند و البته نکتۀ قابل توجهی که اهمیت بسیار دارد این است که این حس حرکت کاملاً طبیعی و قابل پذیرش جلوه میکند. در نگارۀ یوسف و زلیخا نیز استاد به نقطۀ اوج داستان پرداخته است که یوسف برای تن ندادن به خواستۀ نفسانی زلیخا تصمیم به گریز از وی میگیرد و زلیخا نیز به دنبال او روانه میگردد.

آمدن سلیم (خال مجنون) به دیدار او
نگارۀ آمدن سلیم (خال مجنون) به دیدار او اثر استاد بهزاد مینیاتوریست ایرانی است که بر اساس داستان لیلی و مجنون نظامی تصویرگری شده و به آن قسمت از حکایت اشاره دارد که مجنون، پریشان و سرگشته، راه بیابان را در پیش گرفته و در آن منزل و مأوا گزیده است. سلیم عامری، خال مجنون، به دیدار وی میرود و او را در حالی میبینید که همنشین دَدان شده و حتی لباسی بر تن ندارد. شرح این حکایت را در نقاشی دیدار مجنون با سلیم در بیابان بخوانید.

منبع متن:
1. یادنامۀ کمال الدین بهزاد، اثر عبدالمجید حسینی راد، تهران: انتشارات فرهنگستان هنر، 1382.
بنام خدا
با سلام و عرض ادب
یکی از علل پیشرفت اروپاییان از رنسانس به بعد اینستکه برای همه چیز دانشنامه تنظیم می کنند حتی برای کتب شرقی ها بویژه مسلمین. اولریش مارزولف استاد داستان شناسی دانشگاه گوتینگن برای هزارویکشب بک دانشنامه دو جلدی جامع تنظیم کرده که ما حتی حوصله ترجمه انرا به فارسی نداریم . فزیتز ولف المانی در دهه چهل سی سال عمر خود را صرف فرهنگ لغات شاهنامه نمود. در دانشگاه لیدن دانشنامه اسلام را در هشت مجلد تنظیم کرده که چاپ دوم یازده جلد هست. دانشنامه قران را پر پنج جلد تدوین کرده اند . برای موسیقی غربی دانشنامه سی جلدی دارند. دوزی خاور شناس شهیر هلندی در قرن نوزده برای البسه اعراب یک دانشنامه مصور تنظیم نمود که در ایران با نام فرهنگ البسه مسلمین چاپ شده است و دهها مورد دیگر. ما برای شاهنامه خودمان یک دانشنامه نداریم شاهنامه مال ماست بزبان فارسی هست چرا یک دانشنامه جامع برای ان تهیه نمی کنیم. در خصوص هنر من فقط یک پایره المعارف رویین پاک را دارم و دو تاریخ هنر جنسن و گامبریج که آنها نیز ترجمه هستند. در خصوص خط غقط یک کتاب ارزنده هست لنام راز خط پر اثار امیر خانی. بله دانشنامه نوشتن مشکل هست بریتانیکا چهار هزار نفر مدخل نویس دارد که صدو ده نفر انها جایزه نوبل دارند. در هر زمینه غربی ها دانشنامه تخصصی دارند و یا تنظیم می کنند و از انها جهت پیشرفت و سناخت کشور های دیگر جهت مقاصد خودشان استفاده می کنند. با تشکر بهمن عنایتی از تبریز
بسیار عالی بود متشکرم
با سلام و خسته نباشید چرا زندگی نقاشان بنامی مثل بهزاد و رضا عباسی در هاله ای از ابهام است و آثار آنها ناشناخته باقی مانده است، خيلی از جوانان و نوجوانان ما هنوز با نام این بزرگان عرصه هنر بیگانه اند و برخی حتی نام این نوابغ را نشنیده اند، معلوم نیست که کتب درسی دانش آموزان ما اشارتی هرچند کوتاه به این هنرمندان نام آور که در جهان با عناوین نقاش یا هنرمند جهان اسلام یاد می شود، دارند یا خیر؟
جای بسی امتنان حقیر خواهد بود اگر منابعی در ارتباط با زندگی و آثار ،کمال الدین بهزاد، رضا عباسی، علیرضا عباسی و خواندمیر، ارائه فرمایند، باسپاس.