به روشنی می توان دریافت که نقاشی این بانوی خاص، نمادی از زیبایی فزون از انتظار، شکوهمندی زنانه، عظمت جوانی، ثروتمندی خارج از اندازه و خوش پوشی زنانه است. حتی می توان به وجه دیگری از شخصیت این زن نیز اشاره کنیم که همان غرور و خودستایی و میل به برتر بودن است. براستی استفاده از این همه طلا، الماس و سایر جواهرات در کنار یک لباس بسیار فاخر توسط این زن، جز برای این است که او می خواهد میل به برتری را به واسطه این ابزار نمایان سازد و به همگان نیز نشان دهد. در یک کلام باید گفت که این زن بیشتر به شاهدختهای افسانه ای می ماند تا به یک انسان واقعی.
نقاش: لوکاس کراناخ پدر
تاریخ خلق اثر: سال 1525 میلادی
مکان خلق این تابلو نقاشی: کشور آلمان
رسانه: رنگ روغن روی چوب درخت راش
موضوع: نقاشی پرتره زن با لباس قرمز رنگ، نقاشی روی چوب، نقاشی زن زیبای جوان با جواهرات گرانبها.
محل نگهداری این اثر: نگارخانه ملی لندن.
زادگاه و محل درگذشت لوکاس کراناخ پدر
لوکاس در سال 1472 میلادی در کشور آلمان، ایالت بایرن (Bayern)، شهر کروناخ (Kronach) به دنیا آمد و در 16 اکتبر سال 1553 میلادی در کشور آلمان، ایالت تورینگن (Thüringen)، شهر وایمار (Weimar) در سن 81 سالگی ترک این جهان گفت و در همان شهر نیز به خاک سپرده شد. جالب است بدانید خانه ای که او در آن زندگی می کرد هنوز هم سالم باقی مانده و علاقه مندان به این نقاش سرشناس آلمانی می توانند از آنجا بازدید کنند. لوکاس کراناخ پدر دارای دو فرزند به نامهای: هانس کراناخ و لوکاس کراناخ پسر بود که هر دوی آنها از هنرمندان نامدار در زمان خود بودند و حتی امروزه نیز از آنها به بزرگی یاد می شود.
زنی زیبا و جوان که نمادی از شکوه و ثروت است
این زن زیبا و جوان با لباسهای فاخر، جذاب، گرانقیمت و خوش طرح و خوش دوخت، به خوبی توانسته تا به یک سوژه مناسب و کم مانند برای این تابلو نقاشی تبدیل شود. او دارای چهره ای دوست داشتنی و زیباست که علاوه بر آن دارای اندامی موزون و مناسب نیز می باشد. آنچه که بیش از همه تمرکز کامل اثر را روی این زن معطوف کرده است، قرارگیری او روی یک پس زمینه تیره رنگ می باشد و همین نکته باعث شده تا حواشی و سایر چیزهایی که در صورت وجود، می توانستند بر سوژه اصلی نقاشی تاثیر بگذارند، به کلی در این اثر بی تاثیر باشند چونکه به جز این زن هیچ چیز دیگری در نقاشی وجود ندارد. البته پرداختن به زیبایی چهره و اندام خوش ترکیب این بانوی جوان فقط نیمی از زیبایی های این تابلو نقاشی را در بر می گیرد. آن نیمۀ دیگری که به صورت باشکوهی بر جلوه های دیداری این اثر هنرمندانه تاثیر گذاشته است، لباسها و زیورهای خاص این زن است. او برای پوشش خود از یک لباس قرمز مایل به تیرگی استفاده کرده که خود این لباس به تنهایی دارای زیبایی و شکوه بسیار بالایی می باشد. حالا اگر بر این شکوهمندی لباس، جواهرات خاص نیز افزوده شود، آن وقت حاصل کار چیزی نخواهد بود جز یک بانوی خوش چهره که زیبایی خود را با انبوهی از طلاها و جواهرات بسیار فاخر و اشرافی، زیباتر کرده است. نکته جالب دیگری که می توان در نوع پوشش این زن آن را مورد توجه قرار داد، سینه بند او می باشد که با تعداد بسیار زیادی از الماسهای درخشان و کوچک زینت داده شده است.