نقاش: رامبراند
تاریخ خلق اثر: سال 1660 میلادی
کشور: هلند
رسانه: رنگ روغن روی بوم
شخصیت: خشایارشای یکم پادشاه هخامنشی، هامان و استر.
فهرست عناوین این نوشته:
رامبراند و الهام گرفتن از داستانهای کهن
رامبراند این نقاشی را در سال 1660 میلادی، یعنی نه سال مانده به مرگ خود، نقاشی کرده است. او این اثر را بر مبنای یک داستان برجای مانده از عهد عتیق کشیده است که در این داستان اشاراتی به خشایارشای هخامنشی و همسر یهودی او یعنی؛ استر شده که با دسیسه چینی می خواهد هامان را از بین ببرد.
موفقیت استر در دسیسه خود
رامبراند در این نقاشی، خشایارشا، هامان و استر را در یک ضیافت مهمانی به تصویر کشیده است که استر یهودی، در این ضیافت سعی دارد تا هامان را که از افراد مورد اعتماد شاه است، متهم کند به داشتن نقشه برای از بین مردن مردم ایران. هر چند که خود استر متهم اصلی است و با این نقشه سعی دارد تا هامان درستکار را در نزد شاه، بدنام کرده و بین آنها فاصله و بی اعتمادی قرار دهد که البته موفق به این کار نیز می شود و با همین نقشه، هامان را از سر راه خود کنار می زند.
فضای حاکم بر صحنه نقاشی
نقاشی به ظاهر دارای سکون و آرامش است ولی با دقت کردن در شخصیت ها می توان دریافت که این ضیافت دارای فضای پر تنشی است. شاه در حالتی عمیق از اندیشه و قضاوت فرو رفته است. او باید بر مبنای ادعاهای همسرش، درباره هامان قضاوت کند و با توجه به اینکه به درستکاری هامان معتقد است، پس در موقعیت بسیار سختی از تصمیم گیری قرار گرفته است.
داستانی دروغ از عهد عتیق
البته هستند بسیار کسانی که این داستان را دروغی می پندارند و آن را ساخته و پرداخته دشمنان ایرانیان می دانند تا بدین واسطه، شخصیت شاه را در نزد مردم ایران، از یک شاه خوب به یک شاه بد و بسیار خونریز، تغییر دهند. در تاریخ این سرزمین از این دست دروغ پردازی ها کم نیست، از جمله تحریفی که در شخصیت اسکندر مقدونی سوم روی داده است و او را از یک فرد خونریز و ستمگر به یک انسان کامل، وارسته و نیک کردار، تبدیل کرده اند. فرجام سخن اینکه؛ از دشمن جز دشمنی، چشم داشتی نیست…