نقاشی دو مرد شرقی در حال گفت و گو یکی از بهترین طرحهای نقاش سرشناس فلورانس ایتالیا به نام دومنیکو گرلاندایو در قرن پانزدهم میلادی است. گرلاندایو شخصیتی دوست داشتنی بود. برادرانش آن قدر برای او احترام قایل بودند که حتی یکی از آنها به نام «داوید» نزدیک بود راهبی را که برای دومنیکو و دستیارانش غذایی خارج از شأن نبوغ او آورده بود، با قطعه نان مانده و خشکی به قتل برساند.
فهرست عناوین این نوشته:
دومنیکو گرلاندایو هر نوع سفارشی را میپذیرفت
دومنیکو گرلاندایو درهای کارگاهش را به روی تمام کسانی که میخواستند در آنجا کار یا مطالعه کنند گشود و آن را به صورت مکتب واقعی هنر درآورد. او هر نوع سفارشی را، چه کوچک و چه بزرگ، میپذیرفت و معتقد بود که هیچ کدام را نباید پس زد؛ مسئولیت ادارۀ امور مالی و خانوادگیش را به داوید سپرده بود و میگفت تا روی دیوارهای سراسر فلورانس نقاشی نکند، راضی نخواهد شد. گرلاندایو تابلوهای زیادی میکشید که بیشترشان از لحاظ هنری در سطحی متوسط بودند، اما گاهی به طور اتفاقی آثار بس زیبایی نیز میآفرید، مانند تابلوی دلانگیز موزۀ لوور به نام «پیرمرد و نوهاش» با آن بینی پیازی شکل، و تابلوی زیبای «پرترۀ یک زن» در مجموعۀ هنری مورگن نیویورک. این آثار او مملو از شخصیت و ویژگیهایی هستند که سال به سال بر چهرۀ آدمی نقش میبندند.
گرلاندایو در طراحی بیش از رنگآمیزی مهارت داشت
منتقدان بسیار بزرگی که دانش و شهرتی بیچون و چرا دارند، برای دومنیکو گرلاندایو ارزش هنری چندانی قایل نیستند. این حقیقتی انکارناپذیر است که او در طراحی بیش از رنگآمیزی مهارت داشت، با شتاب بیش از حد نقاشی میکرد، و تابلوهایش را از ریزهکاریهای نامربوط میانباشت و پس از تجربههای بالدووینتی (Baldovinetti، نقاش فلورانسی قرن 15 میلادی) در نقاشی رنگ روغن، شاید با ترجیح دادن نقاشی آبرنگ گامی به عقب نهاد؛ با این همه، سطح تکنیک بارور شدۀ هنر خویش را به بالاترین سطح ممکن در کشور خود و نیز در عصر خویش ارتقا داد و گنجینههایی برای فلورانس و دنیا از خود به ارث گذاشت که منتقدان هنری در برابرشان سر تکریم فرو میآورند.
نقاشی مسیح پطرس و آندریاس را فرامیخواند
گرلاندایو که توسط پاپ سیکستوس چهارم به رم فراخوانده شد، در نمازخانۀ سیستین تابلوی «مسیح پطرس و آندریاس را فرامیخواند» را نقاشی کرد. این تابلو به ویژه از نظر زمینه، کوهها، دریا، و آسمان زیباست. دومنیکو هنگام اقامت در رم، طاقها، گرمابهها، ستونها، آبراههها، و آمفیتئاترهای این شهر باستانی را بررسی و ترسیم کرد و بی آنکه نیازی به خطکش و پرگار داشته باشد، با چشمان ورزیدۀ خود، با یک نگاه تناسب دقیق آنها را اندازه میگرفت.
توانایی دومنیکو در کشیدن نقاشی همسر فرانچسکو تورنابوئونی
فرانچسکو تورنابوئونی، بازرگان فلورانسی در رم، هنگامی که در مرگ همسرش سوگواری میکرد، دومنیکو را به استخدام خود درآورد تا به یادبود همسرش فرسکوهایی بر دیوارهای کلیسای «سانتاماریا سوپر امینروا» نقاشی کند. گرلاندایو در این کار چنان استادی و توانایی از خود نشان داد که تورنابوئونی او را با پول هنگفت و نامهای در ستایش هنر متعالیش به فلورانس بازگرداند. شورای شهر فلورانس فوراً او را مأمور تزیین «سالا دل اورولوجو» در کاخ خود کرد. او چهار سال بعدی (از 1481 تا 1485) را صرف ترسیم صحنههایی از زندگی قدیس فرانسیس در نمازخانۀ «ساسیتی» در کلیسای «سانتاترینیتا» کرد. همۀ شکوفایی هنر گرلاندایو، به جز استفاده از رنگ روغن، در این فرسکو به چشم میخورد، از جمله: هماهنگی در ترکیب، خطوط دقیق، درجهبندی نور، رعایت اصول ژرفنمایی، چهرهنگاری واقعپردازانه (از لورنتسو، پولیتسیا، پولچی، پالاستروتتسی، فرانچسکو ساسیتی)، و در عین حال رعایت معنویات و پارسایی سبک و سنت آنجلیکو در نقاشی. باید دانست که از کمال تقریبی تابلوی «ستایش شبانان» اثر گرلاندایو، تا تخیّل عمیقتر و زیبایی و ظرافت آثار لئوناردو دا وینچی و رافائل تنها یک گام فاصله بود.
دریافت سی هزار دلار برای کشیدن نقاشی در کلیسا
جووانی تورنابوئونی، رئیس بانک مدیچی در رم، در سال 1485 میلادی مبلغ هزار و دویست دوکاتو معادل سی هزار دلار امروزی را برای نقاشی نمازخانهای در کلیسای «سانتا ماریا نوولا» به گرلاندایو پیشنهاد کرد و وعده داد که اگر کار رضایت کامل او را جلب کند، دویست دوکاتو دیگر نیز بپردازد. گرلاندایو به یاری گروهی از شاگردانش از جمله میکلانژ، بیشتر اوقات پنج سال بعدی را وقف این فرصت متعالی در زندگی هنریش کرد. او روی سقف نمازخانه تصویر نویسندگان اناجیل چهارگانه؛ روی دیوارهای آن تصاویر قدیس فرانسیس، پطرس شهید، یحیای تعمید دهنده، و صحنههایی از زندگی مریم و عیسی را از «عید بشارت» تا مراسم باشکوه عضرت مریم عذرا کشید.
شخصیتهای نقاشی کلیسای سانتا ماریا نوولا
گرلاندایو در نقاشی کلیسای سانتا ماریا نوولا نیز یک بار دیگر چهرۀ چند تن از معاصرانش را شادمانه گنجانید. از جمله: چهرۀ باشکوه لودوویکا تورنابوئونی با وقاری برازندۀ ملکهها، زیبایی عالمگیر جینروا دِ بنچی، همچنین چهرۀ دانشورانی مانند: فیچینو، پولیتسیانو، لاندینو، و تصویر نقاشانی چون: بالدووینتی، مایناردی، و خود گرلاندایو. وقتی در سال 1490 میلادی نمازخانه به روی عموم مردم گشایش یافت، همۀ شخصیتها و ادیبان فلورانس برای بررسی نقاشیها به کلیسا روی آوردند. وصف چهرههای واقعپردازانه، زبانزد مردم شهر بود و تورنابوئونی رضایت کامل خود را از کار گرلاندایو اظهار داشت، اما چون در آن هنگام از لحاظ مالی در تنگنا بود، از دومنیکو خواهش کرد تا از دریافت دویست دوکاتو اضافی چشم بپوشد. نقاش پاسخ داد که مشوّق او برایش بیش از زرّ ارزش دارد.
منبع متن:
کتاب تاریخ تمدن ویل دورانت، جلد پنجم، یونان باستان، ترجمۀ امیرحسین آریانپور، فتحالله مجتبائی، هوشنگ پیرنظر، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، 1380.