آنری روسو یک هنرمند خود آموخته بود که هنر نقاشی را از هیچ استاد یا در هیچ کارگاهی یاد نگرفته بود. او از معدود نقاشانی است که به صورت ذاتی، دارای مهارتی بسیار بالا در هنر نقاشی بود و در واقع، خود استاد خود بود. روسو به مرور زمان مهارت نقاشی را در خود پرورش داد و در مدت زمان اندکی توانست، مانند یک استاد حرفه ای، نقاشی بکشد و آثار استادانه ای را در سبک های مختلف، به ویژه سبک پست امپرسیونیسم، خلق کند. آنری روسو علاوه بر اینکه از طریق کشیدن نقاشی مخارج زندگی خود را تامین می کرد، دارای شغل متفاوتی نیز بود. او به عنوان مامور اداره گمرک در حومه شهر پاریس مشغول به کار بود.
نقاش: آنری روسو
تاریخ خلق اثر: سال 1910 میلادی
کشور: فرانسه
رسانه: رنگ روغن روی بوم
سبک: بدوی گرایی (Primitivism)، هنر نائیف (Naïve Art).
روسو به کشیدن نقاشی های رویایی و خیال انگیز به گونه خاصی علاقه مند بود. او به مضمون جنگل و گیاهان و زندگی حیوانات وحشی، بسیار توجه می کرد و بیشتر نقاشی های او نیز به تصویر سازی از همین مضامین اختصاص دارند. روسو در آثار خود به رابطه بین انسانها و حیوانات نیز بسیار اهمیت می داد. در واقع او دنیایی خیالی را در ذهن خود ساخته بود که در آنجا حیوانات وحشی، به آسانی در کنار انسان ها زندگی می کردند. همچنین او در خلق دنیای خیال انگیز جنگلی خود، بسیار دقیق بود و به کمترین جزئیات نیز توجه می کرد.
این نقاشی که به طور خاص با نام «آبشار» نامگذاری شده است را می توان از ابعاد گوناگونی بررسی کرد. آنچه که در نگاه نخستین توجه بیننده را به سوی خود می کشاند، سرسبزی طبیعت و درختان خاص جنگلی است. در واقع روسو در این اثر بیشتر از اینکه به آبشار توجه کند، به درختان و برگهای آنها توجه کرده است. او در کشیدن شاخه ها و برگ ها، بسیار دقیق بوده و تمام جزئیات را در جای درست خود قرار داده است. در قسمت میانه نقاشی می توان چند خانه را مشاهده کرد که به بومیان آنجا تعلق دارد. این خانه ها که به وسیله ابزار طبیعی و شاخ و برگ درختان ساخته شده اند، به خوبی با فضای بکر و طبیعی جنگل ترکیب شده و هر چند که ساخته دست انسان هستند اما نمی توان آنها را جدا از طبیعت دانست. نکته دیگر که بسیار جالب توجه است، همزیستی انسان و حیوانات است که روسو در این تابلو نقاشی آن را به صورت برجسته و آشکار، نشان داده است. بین دو گوزن حاضر در این صحنه و آن مرد بومی، هیچ گونه تقابل و ستیزی را نمی توان مشاهده کرد. گویی که این گوزن از دیدن این بومیان هیچ گونه ترسی ندارد و به حضور آنها عادت کرده است. در قسمت سمت چپ نقاشی، درختی بلند و بزرگ وجود دارد که بعضی از شاخه های آن تا حدودی فاقد برگ هستند. با توجه به اینکه روسو این نقاشی را در سال آخر زندگی خود کشیده است، این گمان وجود دارد که این تابلو ناتمام مانده است و مرگ به روسو این فرصت را نداده تا که بتواند اثر خود را تکمیل و به پایان برساند. البته این فقط یک احتمال ضعیف است و تا کنون به صورت قطعی اثبات نشده است.
اگرچه روسو در نقاشی های خود، مناطق عجیب و شگرفی را به نمایش گذاشته است اما باید دانست که او هیچ گاه پای از فرانسه بیرون ننهاده است و تمام این صحنه ها، زاییده خیال پربار او هستند. در واقع باید سرچشمه این جنگلها و طبیعت های زیبا و سحرانگیز را در ذهن و اندیشه روسو جستجو کرد نه در دنیای واقعی! البته او به بازدید از باغ وحشهای شهر پاریس بسیار علاقه مند بود و علاوه بر آن، از باغ گیاه شناسی این شهر نیز بسیار بازدید می کرد. هرچند که باغ وحشها و طبیعت محدود درون آنها، در شکل گیری آثار روسو بی تاثیر نبوده اند، اما هنر و محتوای آثار او، فراتر از محیط یک طبیعت مصنوعی و دست ساز انسان هستند. برای اینکه بهتر بتوانیم آثار او را درک کنیم، شاید نیاز باشد تا در جنگلهای وحشی آفریقا به گردش بپردازیم و از نزدیک با طبیعتی بسیار عجیب و خاص روبرو شویم.