نقاش: ونسان ون گوگ
تاریخ خلق اثر: سال 1888 میلادی
محل خلق اثر: کشور فرانسه، شهر آرل
ملیت نقاش: کشور هلند
رسانه: رنگ روغن روی بوم
سبک: پست امپرسیونیسم
مکان کنونی نگهداری: این تابلو نقاشی زیبا که نام پرآوازه ون گوگ را نیز به همراه خود دارد، هم اکنون در مجموعه فیلیپس (The Phillips Collection) جای دارد. این مجموعه هنری در اصل موزه ای است از هنرهای مدرن که در سال 1921 میلادی بنیان گذاری شد و هم اکنون در شهر واشینگتن کشور آمریکا قرار دارد.
فهرست عناوین این نوشته:
توجه ون گوگ به چشم اندازهای مصنوعی به عنوان سوژه نقاشی
نقاشی ورودی پارک عمومی را ونسان ون گوگ در جنوب کشور فرانسه و بین ماه های اوت و اکتبر سال 1888 میلادی، کیده است. ون گوگ در این تابلو نقاشی بسیار زیبا، چشم انداز یکی از پارکهای عمومی و سرسبز شهر آرل را به تصویر درآورده است. هر یک از افرادی که در پیاده روی این پارک قرار دارند، بدون توجه به دیگران، در حال لذت بردن از طبیعت زیبا و هوای خوش آن هستند. نکته جالب توجه درباره شخصیت های حاضر در این اثر این است که بیشتر آنها لباس یکپارچه سیاه به تن دارند و فقط 2 نفر از 7 نفر آنها، سیاه نپوشیده اند. شاید این نوع پوشش دلیل خاصی نداشته باشد و یک اتفاق طبیعی و روزمره است. البته باید در نظر گرفت که در فضای اجتماعی و فرهنگی آن دوران، لباس سراسر سیاه، به نوعی نشان دهنده وقار و بزرگی بوده و بیشتر اشراف و ثروتمندان، وقتی در مکان های عمومی ظاهر می شدند، از اینگونه پوششی استفاده می کردند. البته در حال حاضر نیز اینچنین تفکری وجود دارد و افراد برجسته و مشهور در مکان های رسمی، معمولاً ار اینگونه پوششی استفاده و آن را بر تن می کنند.
تمرکز ون گوگ روی قسمت ورودی و تراکم بیش از حد شاخ و برگ درختان
ون گوگ در خلق این تابلوی زیبا، خلاقیت بالایی را از خود به نمایش گذاشته است. کاملاً مشخص است که او از همان ابتدای شروع کار نقاشی، بر روی صحنه ورودی پارک، تمرکز بیشتری داشته و به سایر عناصر موجود در پارک با درجه اهمیت کمتری نگریسته است. در فاصله نزدیک اثر، که همان نقطه ورودی پارک است، تمام جزئیات با دقت بالایی در نظر گرفته شده و چیزی از قلم انداخته نشده است. اما هر مقداری که به عمق نقاشی و قسمت بالایی آن نزدیک می شویم، می بینیم که توجه و دقت ون گوگ در پرداختن به جزئیات، کم تر شده و از کشیدن تک به تک و آشکار اشیاء پرهیز کرده است. درختانی که در فاصله دوردست و انتهای پارک قرار دارند، به شکل نامعلومی کشیده شده و شاخ و برگهای آنها با تراکم بسیار زیادی در میان همدیگر فرو رفته و با هم درآمیخته شده اند. تراکم درختان تا به اندازه ای است که اگر به هنگام بارش بارانی سخت، زیر آنها پناه بگیریم، به احتمال خیلی زیاد خیس نخواهیم شد! البته این تراکم زیاد به خوبی توانسته است که وضعیت ظاهری پارک را نمایان سازد. یعنی بیننده این تابلو با نگاه اول درمی یابد که با یک پارک سرسبز، خرم و زیبا روبروست که در یک روز آرام و آفتابی، در حال خودنمایی زیبایی هایش به انسانهای حاضر در خود است. شاخ و برگهای درختان نیز تا حدودی غیر عادی و عجیب به نظر می رسند. فضای ظاهری پارک از نظر رویش گیاهان و درختان، بیشتر شبیه به جنگلهای پر باران است تا یک پای مصنوعی ساخته شده به دست انسان! نکته جالب دیگر در این نقاشی، توجه اندک ون گوگ به سایه ها است. هر چند که شدت نور در این نقاشی زیاد است و این نشان می دهد که روز از میانه گذشته است، اما سایه ای از عناصر موجود در نقاشی، بر روی زمین مشاهده نمی شود.
تضاد فضای سبز زیبا با انسانهای خسته و بدون نشاط و سرزندگی
علارغم تمام زیبایی و سرسبزی موجود در این پارک، نکته ای که به صورت پنهان جلب توجه می کند این است که، نشاط و سرزندگی در بین افرار نشسته یا ایستاده در پارک، مشاهده نمی شود. هر یک از این افراد با حالتی خسته کننده و افسرده حال، در گوشه ای نشسته و گویی که این طبیعت زیبا موجب به وجد آمدن آنها نشده است و این همه زیبایی در آنها بی اثر است. ون گوگ یک بخش بسیار کسل کننده از پارک را به عنوان سوژه نقاشی خود برگزیده است که علارغم بهره مندی از نورهای خیره کننده و طبیعتی با درختان و گیاهان سرسبز و زیبا، فاقد نشاط و سرزندگی مورد انتظار از اینچنین فضایی است. حالت انسانهای موجود در این پارک بجز مرد ایستاده در درب ورودی، ما را به یاد کسانی می اندازد که از اندوهی بزرگ در رنج اند و این اندوه بزرگ باعث شده تا آنها حتی با دیدن اینچنین منظره زیبایی نیز به شور و نشاط نیامده و آرام و متفکرانه، هر یک در خلوت خود نشسته اند.
ایجاد حالتهای احساسی متفاوت به هنگام دیدن این نقاشی
با توجه به آنچه که در بالا گفته شد، بیننده این تابلو نقاشی، در اولین مواجهه و تماشای آن، با دو حالت احساسی متفاوت روبرو می شود که این دو حالت با هم در تضاد هستند. حالت اول، نشاط، زیبایی و سرزندگی است. بیننده نقاشی، تصویری را از یک پارک می بیند که در نهایت زیبایی و رنگ قرار دارد. درختان سرسبز و پر شاخ و برگ، تابش پرتوهای نور زیاد و خیره کننده بر روی پیاده روی خاکی این پارک، همگی نشان دهنده یک محیط شاداب و سرزنده هستند. اما حالت دوم، کسل بودن، خستگی، گوشه نشینی، تنهایی و بی تفاوت بودن افراد حاضر در پارک است. آنها به گونه ای در خلوت سرد خود فرو رفته اند که گویی این همه زیبایی، بر آنها بی تاثیر است و برای آنها تماشایی نیست.