نقاشی مدرن رنگ روغن جذاب با نام امید

بازدید: 2606 بازدید
امید

در این اثر زیبا بانویی جوان با حالتی سرشار از اندوه، رنج و خستگی بر روی جسمی کروی شکل با قامتی خمیده نشسته و یک چنگ موسیقی را در دستان خود گرفته است. او یک چشم بند بر چشمان خود دارد که نمادی از کور بودن و نشان دهنده حالت روحی پریشان او می باشد و همچنین چنگی را نیز در دستان خود دارد که تنها یک تار سالم دارد که البته همین یک تار باقی مانده نیز بسیار ناموزون و نامتناسب است و این احتمال وجود دارد که هر آن از هم بگسلد. این زن با رنج تمام سر خود را در جهت همین یک تار ناکوک خم کرده تا بتواند نوای آن را بشنود. در واقع این چنگ نمادی کامل از آخرین کورسوی امید و تکیه گاه واپسین زن است که اگر آن هم نباشد دیگر چیزی جز تنهایی و شکست و پذیرفتن ناامیدی برای این بانوی آزرده جان باقی نمی ماند. حال این سوال پیش می آید که چرا جرج نام این تابلو را امید نهاده است در حالی که در کلیت این اثر فقط ناامیدی و اندوه قابل دیدن است. حتی اگر بخواهیم امید این زن را به چنگ و موسیقی دلپذیر آن نسبت دهیم باز هم سوال پیشین همچنان پابرجا باقی می ماند چونکه به نظر نمی رسد که از این چنگ نابسامان و آخرین رشته تار ناموزون آن که در حال از هم گسستن است، صدایی دلنشین برخیزد تا بتواند باعث ایجاد حس امیدواری شود. اما با این همه باز نمی توان از همین امید بسیار اندک نیز چشم پوشی کرد زیرا که تنها چیزی است که برای این زن پریشان حال باقی مانده و می تواند او را از پذیرش شکست و ناامیدی دور کند. این امیدواری بسیار ناچیز باعث شده تا او در اوج غم و درد تلاش کند که با نواختن تار این چنگ و شنیدن آوای خوش آن، راهی بسوی امیدواری باز کرده و تسلیم شرایط سخت نشود. همچنین در راستای بیان ارزش و اهمیت امید باید به این سخن ارزشمند اشاره کنیم که در یکی از رساله های کتابهای عهد جدید (نامه به عبرانیان، باب 6: Hebrews) اینچنین درباره جایگاه امید آمده است که: «امید، به‌ منزله لنگری محکم و ایمن برای جان ماست، امیدی که به محراب پشت پرده راه می یابد.»

نقاش: جرج فردریک واتس
تاریخ خلق: سال 1886 میلادی
مکان خلق: کشور بریتانیا
اندازه تابلوی اصلی: 111.8 سانتی متر (44 اینچ) پهنا و 142.2 سانتی متر (56 اینچ) ارتفاع
سبک: نمادگرایی (Symbolism) و مدرنیسم
رسانه: رنگ روغن روی بوم
مکان نگهداری تابلو: موزه تیت بریتانیا (Tate Britain) واقع در شهر لندن. این موزه و موسسه بزرگ هنری در سال 1897 میلادی تاسیس شد.

تفکرات متعصبانه و سختگیرانه پدر نسبت به فرزند

جرج فردریک واتس در تاریخ 23 فوریه 1817 میلادی در شهر ماریلبون (Marylebone) کشور انگلستان به دنیا آمد. پدرش سازنده و نوازنده پیانو بود و همین شغل و هنر پدری باعث شده بود تا جرج از همان آغاز کودکی موسیقی را بیاموزد و به آن بسیار علاقه مند بود. البته پدر جرج در تربیت او تا حدودی بد و سختگیرانه عمل می کرد و سعی می کرد که پسرش مطابق با خواسته ها و باورهای او رفتار کند. او یک مسیحی بسیار متعصب بود و رفتارهای سختگیرانه اش نسبت به فرزندش برای تحمیل دیدگاه های مذهبی خود به او در نهایت باعث شد که جرج در نوجوانی به طور کامل از دین فاصله بگیرد. او بر خلاف پدرش که دوستدار گذشته بود، به آینده و مدرنیسم بسیار علاقه مند شد که این مدرن خواهی را می توان در نقاشی های نمادین او به آسانی مشاهده کرد.

همراهی دو جنبش نمادگرایی و مدرنیسم با هم

جرج فردریک واتس، نقاش و مجسمه ساز برجسته دوران ویکتوریا بود که با جنبش نمادگرایی ارتباط بسیار نزدیک و تنگاتنگی داشت و به کشیدن نقاشی در این مضمون تمایل فراوانی را از خود نشان داد. درباره زمان دقیق پیدایش این جنبش نمی توان با قطعیت تمام به تاریخ یا دوران خاصی اشاره کرد اما به طور کلی باید دهه 1880 میلادی را به عنوان اوج رواج این مکتب هنری بدانیم. نمادگرایی در آغاز قرن 21 میلادی با جنبش مدرنیسم همراه و هماهنگ شد و این دو در کنار هم باعث به وجود آمدن آثاری شدند که در جامعه اجتماعی امروزی تاثیرات عمیق و چشمگیری داشته اند که حتی دامنه این اثرگذاری در مواردی بیش از انتظار بوده است و باعث ایجاد تغییرات اجتماعی و فرهنگی بزرگی شده اند. امروزه نمادگرایی در زمینه هنر نقاشی بر احساسات و عمیق اندیشی متمرکز شده و نقاشان نمادگرا پیوسته تلاش می کنند تا آثاری را خلق کنند که مفهومی بسیار گسترده و کلی را در خود جای داده باشند و بتوانند پیامی بزرگ و جهانی را به مخاطب انتقال دهند.

پیوند خوردن نمادین هنرهای موسیقی و نقاشی در این اثر

تابلو نقاشی امید، به طور قطع تاثیر گذارترین و برجسته ترین اثر جرج فردریک واتس است. این نقاشی خاص، حاصل در هم آمیختن دو هنر پرطرفدار موسیقی و نقاشی می باشد که وارد قلمرو سمبلیک شده است. البته یکی از دلایلی که باعث شد تا جرج از موسیقی در این اثر به عنوان نماد استفاده کند این است که او از همان دوران کودکی با این هنر آشنا شد و آن را از پدرش به خوبی آموخته بود. او بسیار شیفته موسیقی بود و از دامنه تاثیر گذاری این هنر کاملاً آگاه بود. در واقع جرج با موسیقی زندگی کرد و پرورش یافت و به همین دلیل از آن به عنوان نمادی امیدار کننده در این نقاشی استفاده کرد. این اثر برای اولین بار در سال 1886 میلادی در شهر لندن به نمایش گذاشته شد و بعد از آن در سال 1887 میلادی نیز در شهر منچستر در یک نمایشگاه سلطنتی به نمایش عمومی گذارده شد و در مدت اندکی توانست طرفداران فراوانی را بدست بیاورد. بسیاری از بازدید کنندگانی که در این نمایشگاه حضور پیدا کردند به شدت تحت تاثیر عمیق این نقاشی قرار گرفته و به تحسین و تمجید آن پرداختند. اثر گذاری این تابلو به اندازه ای بود که نامه های فراوانی از طرف مردم برای جرج نوشته شد که همگی آنها در بردارنده واکنشهای احساسی به وجود آمده از مشاهده این اثر بودند.

امید یا ناامیدی؟ مسئله این است!

اگرچه فضای کلی حاکم بر این اثر، فضایی ناامیدانه، سرد و تلخ است و حتی منتقدان بسیاری نیز بر این باورند که نام این تابلو باید به جای امید، ناامیدی نهاده می شد ولی باید توجه داشته باشیم که جرج در این نقاشی تمثیلی و نمادین به مفهوم تازه و متفاوتی از امید اشاره کرده است. او امید را در معنا و مفهوم یک اندیشه درونی در نظر گرفته نه یک عمل واقعی. یعنی هر چند که در واقعیت نمی توان برای شخصیتی مانند این زن پر رنج و اندوه که در نهایت درماندگی قرار دارد و در حال به کار بستن تلاشی نافرجام است تا بتواند بر ناامیدی غلبه کند اما باید اقرار کرد که تا وقتی در درون قلب این بانوی جوان، نپذیرفتن شکست و به انتها رسیدن جای دارد و هنوز به دنبال آن است که با کمترین چیز ممکن و در دسترس به خود امیدواری ببخشد، پس او همچنان در مسیر امید قرار دارد و هنوز تسلیم سختی ها نشده است. پس در نتیجه نام این تابلو به درستی و در نهایت خردمندی برگزیده شده و نام امید برازنده محتوا و مفهوم به کار رفته در آن است. جرج برای برجسته کردن مفهوم امید در این اثر فقط بر شخصیت زن متمرکز نشده بلکه رنگ ملایم و روشن زمینه نقاشی نیز خبر می دهد از انگیزه ای استوار برای ادامه دادن و تسلیم نشدن. البته جرج دو نسخه از این تابلو را نقاشی کرد که نسخه اصل آن در یک مجموعه خصوصی قرار دارد و نسخه دوم آن نیز همین تابلو است که در حال حاضر در موزه تیت بریتانیا جای دارد. در نسخه اصلی این اثر یک ستاره نیز در بالای تصویر قرار دارد که جرج آن را در نقاشی دوم حذف کرد و کوشید تا با رنگهای ملایم تری بر جنبه امیدوارانه آن بیافزاید.

پایان زندگی هنرمندی مدرن اندیش و سمبل محور

جرج فردریک واتس در دوران خود یک هنرمند خاص و بسیار متفاوت و نو اندیش بود که توانست در نقاشی های خود از پرداختن به سبکهای تکراری گذشته و شیوه کلاسیک فاصله گرفته و به سوی کشیدن آثاری با مضامین مدرن و آمیخته شده با جنبش سمبلیسم روی آورد و نقاشی هایی بسیار عمیق، پر مفهوم و اندیشمندانه را خلق کند که تاثیر گذاری آنها بر مردم آنچنان گسترده بود که معنای تازه ای از نمادگرایی را در هنر نقاشی به وجود آوردند. همه این موارد نشان دهنده توانمندی و فراتر از زمان خود بودن این نقاش بریتانیایی می باشد که سرانجام در 1 ژوئیۀ 1904 میلادی در ناحیه کامپتن (Compton) کشور انگلستان چشم از جهان فرو بست و آثار نمادین خود را برای ما به یادگار گذارد.

عکس واقعی از جرج فردریک واتس که دو سال قبل از مرگش در سال 1902 میلادی گرفته شده است:
جرج فردریک