صدای زنگ ناقوس شب اثر لویتان

بازدید: 481 بازدید
ناقوس شب

صدای زنگ ناقوس شب اثر آیزاک لویتان روس است. لویتان به خلق نقاشی های ژانر منظره شهره بود و البته در این ژانر نیز موفقیت های شکرفی را به دست آورد. او از همان آغاز زندگی در خانواده ای با وضعیت مالی نامناسب و فقیر چشم بر جهان گشود اما این تنگ دستی خانواده نتوانست تأثیر چندانی در شکل گیری آیندۀ وی داشته باشد. مدت زمان زیادی طول نکشید که سراسر روسیه، نام و آوازۀ او را می شناختند و با نقاشی ها و سبک هنری دلپذیرش آشنا شدند. او تحول عظیم و بنیادینی را در هنر منظره نگاری کشور روسیه به وجود آورد و تابلوهای فراوانی را برای آیندگان به یادگار گذاشت. شمار این تابلوها به بیش از هزار اثر می رسد که بیشتر آنها در موزه ها و گالری های خصوصی روسیه نگهداری می شوند. همگی این آثار در بردارندۀ احساسی عمیق از آرامش و سکوت هستند و هر بیننده ای با دیدن آنها بدون شک درگیر احساسات معنوی خواهد شد، البته اگر ظرفیت درونی آن را داشته باشد.

نام خالق نقاشی: آیزاک لویتان
تاریخ خلق: سال 1892 میلادی
محل خلق: کشور روسیه، شهر مسکو
رسانه: رنگ روغن روی بوم
اندازه تابلو: 87.5 سانتی متر پهنا و 109 سانتی متر ارتفاع.
مکان نگهداری کنونی اثر: گالری ترتیاکف، واقع در کشور روسیه، شهر مسکو.

تشبیه آمدن شب به زنگ و طنین ناقوس

در تابلوی زنگهای ناقوس شامگاه (صدای زنگ ناقوس شب)، قبل از هر چیز باید دلیل نامگذاری آن را توضیح دهیم. آیزاک لویتان برای نامگذاری این اثر از روح شاعرانۀ خود بهره جسته و صحنۀ آمدن شب و به تدریج گسترده شدن آن بر روشنایی روز را به گونه ای توصیف کرده که به نظر می رسد این حالت دارای صدایی ممتد مانند طنین زنگ است و البته وی به خوبی توانسته است این جریان قوی صوت دار را در نقاشی خود ترسیم و مجسم سازد. لویتان شب را به ناقوسی تشبیه کرده که زنگ و طنین سیاهی آن به آرامی در حال گسترده شدن بر روز و پیچیدن در گوش طبیعت می باشد. وقتی که بیننده به این تابلو می نگرد، از نمای نزدیک این جریان صوتی آغاز می شود و به آرامی به سوی نمای دوردست حرکت می کند. درواقع تاریکی شب از نمای نزدیک شروع شده و هرچه که به سمت دوردست می رویم، شدت نور بیشتر است زیراکه هنوز تاریکی به آنجا نرسیده است.

ترسیم آمدن شامگاه از سه جهت

این نقاشی از سه جهت کشیده شده است. جهت نخست همان نمای نزدیک نقاشی است. در این نما تپه ای خاکی کشیده شده که با شیبی ملایم به کرانۀ رودخانه می رسد. شدت تابش نور در این نما کم است، زیراکه جهت حرکت تاریکی از این نما آغاز شده و در حال گسترش به جلو می باشد. جهت دوم، نمای میانی نقاشی است که رودخانه ای را با سطحی آرام از آب مسحور کننده نشان می دهد. دقیقاً در مرکز تابلو و روی رودخانه، یک قایق چوبی قرار دارد که مرکز توجهات را به سوی خود می کشاند. جهت سوم نقاشی، همان نمای دوردست است که در آن جنگلی انبوه، زیبا، روحانی و شاعرانه قرار دارد و صومعه ای نیز در میان این جنگل بنا شده است. آیزاک این صومعه را که نماد زندگی شهری و انسانی است، با پوشش درختان همراه کرده تا بدینگونه روح طبیعی و دست نخورده چشم انداز نقاشی را حفظ کند. در نمای دوردست نقاشی، نور شدیدی در حال تابیدن است و هنوز تاریکی شب که به صدای زنگ ناقوس تشبیه شده، به آنجا نرسیده و بر آن چیره نشده است. آسمان این اثر نیز با ابرهای طلایی رنگ پوشانده شده که این رنگ طلایی نشانۀ آغاز آمدن غروب است. این ابرها در سراسر پهنۀ آسمان شناور و گسترده هستند و تصویر آنها بر سطح آیینه ای آب رودخانه به خوبی منعکس شده و قابل مشاهده است. صومعه ای که در کنارۀ خمیدگی رودخانه قرار دارد، با پوشش جنگل پاییزی احاطه شده است. این نقاشی بی نظیر یک زیبایی سعادتمندانه و معنوی است که با نگاه کردن به آن، روح آرام می گیرد.

بزرگنمایی جزئیات این نقاشی:
بزرگنمایی نقاشی

آیزاک لویتان، هنرمندی که جنبۀ معنوی طبیعت را می کشید

آیزاک لویتان بزرگترین نقاش و شاعر روسیه در پایان قرن نوزدهم است. وی از جمله هنرمندانی است که تمام سالهای فعالیت کارهای خود را صرف کشیدن نقاشی از چشم اندازهای بکر و وحشی کشور روسیه کرد. تمامی آثار او حالتی مسحور کننده از آرامش را در خود جای داده اند، تا جایی که با قاطعیت تمام می توان ابراز داشت که ویژگی اصلی تابلوهای او همین آرامش و سکوت بی انتها می باشد. او یک هنرمند روحانی است، یعنی آثار او دارای جنبۀ معنوی و درونی هستند. وقتی که به بررسی آثار آیزاک می پردازیم، اولین نکته ای که نظر ما را به خود جلب می کند این است که آثار او همگی دربارۀ طبیعت وحشی و منظره های دلنواز آن هستند و نمی توان ردپایی از زندگی شهری و مدرن در آن پیدا کرد. ما در مطلبی پیشتر دربارۀ زندگی لویتان به صورت مفصل به نوشتن پرداختیم، اگر علاقه مند به مطالعۀ زندگینامۀ کامل وی از تولد تا هنگام مرگ هستید می توانید از نقاشی «منظره شب تابستانی» بازدید به عمل آورید:

نقاشی منظره شب تابستانی، اثر آیزاک لویتان، خلق شده در سال 1900 میلادی:
شب زیبای تابستانی

اساس شادی انسان از نظر لویتان

همانطور که گفته شد، آیزاک علاوه بر تسلط بر هنر نقاشی، از طبع شاعری نیز بهره مند بود و همین طبع شاعرانه باعث شده بود تا روحیۀ وی میل به زیبایی های طبیعت و جنگلهای شاعرانۀ اطراف شهر مسکو داشته باشد. دید آیزاک به نور در آثارش، یک دید متفاوت بود. البته این ویژگی متفاوت یکی از هزاران ویژگی های او بود. مدتها پیش در روسیه نام لویتان به یک نماد تبدیل شده بود. او نمادی بود از کامل ترین و شاعرانه ترین چشم اندازهای طبیعت کشور روسیه.
لویتان که خود شاعر بود، دربارۀ میل درونی اش به طبیعت اینچنین نوشته است که: «اساس شادی انسان، امکان همراه بودن با طبیعت، دیدن آن، و صحبت کردن با آن است.» او گونه ای از احساس خوشحالی و آرامش درونی را در آثارش به وجود آورد که تا پیش از وی کسی نتوانسته بود این عمق از شادی و آرامش را در یک اثر هنری خلق کند و بر پهنۀ بوم به تصویر درآورد.

پرتره آیزاک لویتان که توسط خودش در سال 1880 میلادی خلق شد:
آیزاک لویتان